Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایرنا»
2024-04-29@18:57:35 GMT

دانش آموز 15 ساله به 600 حساب بانکی دسترسی یافت

تاریخ انتشار: ۹ تیر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۹۴۳۸۴۵۵

دانش آموز 15 ساله به 600 حساب بانکی دسترسی یافت

همدان- ایرنا- رئیس پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات همدان گفت: نوجوان 15 ساله ای که با راه اندازی یک سایت جعلی به 600 حساب مالی دسترسی پیدا کرده بود، دستگیر شد.

سرهنگ فیروز سرخوش نهاد روز شنبه در گفت و گو با ایرنا اظهار داشت: این جوان با فریب افراد آنها را به سمت این سایت جعلی سوق داده و اطلاعات حساب بانکی کاربران را سرقت می کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


وی ادامه داد: هنوز اطلاعات کاملی درباره میزان سرقت از این حساب ها ارائه نشده است اما این فرد با حکم قاضی راهی کانون اصلاح و تربیت شد.
رئیس پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات همدان افزود: این دانش آموز برای فریب افراد به منظور ورود به این سایت غیراخلاقی، هزینه نامنویسی در این سایت را 20 هزار ریال در نظر گرفته بود.
سرهنگ سرخوش نهاد ادامه داد: این رقم ناچیز موجب وسوسه عده ای برای عضویت در این سایت شده بود، غافل ا اینکه اطلاعات حساب بانکی خود را در یک سایت جعلی قرار می دهند.
وی با بیان اینکه این پسر نوجوان دارای سه شاکی در همدان است عنوان کرد: با شکایت یکی از مالباختگان به علت سرقت از حساب بانکی، این پرونده توسط عوامل پلیس فتا پیگیری شد.
رئیس پلیس فتا همدان اضافه کرد: سپس مشخص شد که مالباخته برای ورود به این سایت جعلی نرم افزاری را نصب کرده و یک هفته پس از آن وجهی از حسابش به سرقت رفته است.
سرهنگ سرخوش نهاد گفت: این دانش آموز در یکی از استان های مجاور ساکن بوده و دارای خانواده ای موجهی است که به زعم مادر او، تلاش زیادی برای تربیت این نوجوان صورت گرفته است.
این مقام انتظامی همدان از شهروندان خواست از نصب نرم افزارهایی که اطلاعات و سواد رسانه ای درباره آن ندارند به طور حتم پرهیز کنند.
سرهنگ سرخوش نهاد گفت: مردم می توانند کارت عابر بانک مجزایی با اندوخته مالی اندک برای فعالیت های اقتصادی روزانه در نظر بگیرند تا در صورت به سرقت رفتن اطلاعات حساب بانکی و رمز آن، حداقل پول را از دست بدهند.
7526/2090

منبع: ایرنا

کلیدواژه: اجتماعی انتظامی همدان هک اطلاعات حساب بانکی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۴۳۸۴۵۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

قصه عبرت آموز یک دزد!

روزی که اولین نخ سیگار را لای انگشتانم گرفتم و با غرور خاصی نزد دوستانم به آن پک می زدم هیچ گاه باورم نمی شد که روزی برای تامین هزینه های اعتیادم به اموال مردم دستبرد بزنم اما ...

به گزارش خراسان، این ها بخشی از اظهارات سارق حرفه ای قطعات و محتویات خودروهای مردم در حاشیه خیابان هاست که با تلاش شبانه روزی نیروهای گشت نامحسوس کلانتری شفای مشهد به چنگ قانون افتاد. او که مدعی بود سرگذشت عبرت آموزی دارد درباره قصه تلخ زندگی خود به مشاور ومددکار اجتماعی کلانتری گفت:پدرم به دلیل ابتلا به بیماری های ریوی و قلبی در سن 40 سالگی از دنیا رفت و این گونه مادرم سرپرستی خانواده را به عهده گرفت.

او جوانی اش را گذاشت و همه سختی ها  وتلخکامی ها را به جان خرید تا ما آینده را در خوشبختی تجربه کنیم. خلاصه او با کارگری و خیاطی هر3 خواهرم را به دانشگاه فرستاد و آن ها اکنون ازدواج کرده اند و در ادارات دولتی  استخدام شده اند اما من مسیر خلافکاری را در پیش گرفتم و بدبختی هایم را به تماشا نشستم.

آن روزها زمانی که 7 سال بیشتر نداشتم در شهرستان تربت جام به مدرسه رفتم. با آن که چندان علاقه ای به تحصیل نداشتم اما به هر طریقی بود تا مقطع دبیرستان درس خواندم. خلاصه 17 ساله بودم که روزی با ترغیب و تشویق دوستانم،اولین نخ سیگار را لای انگشتانم گرفتم چراکه غرورم اجازه نمی داد در برابر آن ها کم بیاورم به همین دلیل سعی می کردم پک های عمیقی به سیگار بزنم که با تشویق و جلب توجه آن ها روبه رو شوم . در همین شرایط خیلی زود پای بساط شیره و تریاک  هم نشستم و دورهمی های لذت بخش دوستانه ام آغاز شد .

چنان در عالم هپروت سیر می کردم که هیچ گاه به ذهنم نمی رسید  این لذت های زودگذر فرجامی وحشتناک دارد. آن روزها فقط همین غرورهای جوانی و تعریف و تمجیدهای دیگران را می دیدم و مدام در پارتی ها و شب نشینی ها شرکت می کردم. نصیحت های مادرم نیز فایده ای نداشت چراکه من هم مانند همه معتادان که مصرف تفریحی را شروع می کنند، خودم را فریب می دادم که من مانند دیگران نیستم و هر روزی که اراده کنم دیگر مصرف نمی کنم.

حتی گاهی برای چند روز نزد دوستانم نمی رفتم تا چنین وانمود کنم که من اراده ای قوی دارم  و آلوده مواد افیونی نمی شوم. مادرم از رفتارهای من زجر می کشید و گریه می کرد اما من هیچ توجهی به اطرافم نداشتم تا این که بالاخره باورم شد دیگر معتاد شده ام .

چند بار مادرم با سختی های بسیار مرا در مراکز ترک اعتیاد بستری کرد  اما فایده ای نداشت تا این که به خودم آمدم و با کمک یکی از دوستانم که مرا راهنمایی می کرد چند سال از چنگ مواد مخدر گریختم و در سن 30 سالگی به توصیه مادرم ازدواج کردم تا شاید مسیر درست زندگی را بیابم اما بعد از ازدواج دوباره دوستان هم بساطی ام به سراغم آمدند و با وسوسه های لذت آنی و تعریف و تمجیدهای آنان از پک های عمیق سیگار و مصرف زیاد مواد مخدر ،باز هم به منجلاب مواد افیونی افتادم ولی این بار شیوه ای خطرناک را در پیش گرفتم و مصرف هروئین را شروع کردم . حالا همسرم زجر می کشید و با اشک هایش تلاش می کرد تا مرا از بیراهه هولناک بازدارد.

چند بار دیگر در مراکز ترک اعتیاد بستری شدم ولی چون در زمینه پوشاک فعالیت داشتم و با افزایش قیمت ها در بازار به وضعیت خوبی رسیده بودم هنوز توان خرید هروئین را داشتم اما دیگر نمی توانستم به خاطر خماری های مواد مخدر صنعتی در محل کارم بمانم به گونه ای که مجبور شدم مغازه ام را تعطیل کنم.

در این شرایط پس انداز هایم نیز به پایان رسید و خانواده ام برای نان شب محتاج شدند. همه دوستانم از من فرار می کردند چراکه دیگر پولی نداشتم مانند گذشته مقدار زیادی شیره و تریاک را پای بساط آن ها بگذارم وباید از هروئین های آنان مصرف می کردم. این گونه بود که با ترس و لرز برای اولین بار از یک خودرو در حاشیه خیابان سرقت کردم و با فروش باتری و ضبط و پخش آن هزینه  های یک روز اعتیادم تامین شد ولی می ترسیدم آشنایان و بستگانم مرا درحال سرقت مشاهده کنند و آبروریزی شود این بود که تصمیم گرفتم به مشهد بیایم و سرقت هایم را در این شهر ادامه بدهم .

بارها در مناطق مختلف شهر مشهد به خودروهای شهروندان دستبرد زدم و با فروش اموال سرقتی هزینه های اعتیادم را تامین کردم تا این که شب گذشته هنگام عبور از بولوار ابوطالب چشمم به پرایدی افتاد که به راحتی می توانستم به آن دستبرد بزنم چراکه هیچ گونه امکانات امنیتی و ضد سرقت نداشت اما هنوز مشغول بازکردن در خودرو بودم که ناگهان خودم را در محاصره افسران گشت کلانتری شفا دیدم و آن ها در حالی مرا دستگیر کردند که چندین بسته حاوی هروئین نیز به همراه داشتم . حالا بسیار پشیمانم و می دانم آینده ام را نابود کرده ام اما ای کاش ...

با صدور دستوری ویژه از سوی سرگرد احسان سبکبار(رئیس کلانتری شفای مشهد) تحقیقات گسترده افسران کارآزموده دایره تجسس برای ریشه یابی سرقت های دیگر این جوان وارد مرحله جدیدی شد تا شهروندانی که اموال آن ها توسط این سارق جوان به یغما رفته است شناسایی شوند .

دیگر خبرها

  • دسترسی به نقشه مترویی راه های کشور در سایت ۱۴۱ فراهم شد
  • برگزاری مسابقات ورزشی مدارس سمپاد همدان با حضور ۱۵۰ دانش آموز
  • حواله علی پی
  • قصه عبرت آموز یک دزد!
  • حساب بانکی چه افرادی مشمول مالیات می‌شود؟
  • افرادی که سهام عدالت دریافت نکرده‌اند بخوانند
  • این حساب‌های بانکی مشمول مالیات می‌شوند/ اعلام جزییات دریافت مالیات از تراکنش‌های بانکی
  • سرقت با شگرد تعویض کارت بانکی در مترو
  • حساب بانکی چه افرادی مشمول مالیات بر سوداگری می‌شود؟ | نحوه شناسایی حساب های غیر تجاری
  • حساب بانکی چه افرادی مشمول مالیات بر سوداگری می‌شود؟